وبسایت خبری کوردنیوزر،خبرها و رویدادهای ایران و جهان و مناطق کردنشین را در معرض دید بازدید کنندگان وکاربران محترم قرارمیدهد.ولازم به ذکراست وبسایت کوردنیوزکاملامستقل و وابسته به هیچ یک از جناحهای سیاسی نمیباشد. باتشکر مدیر وبسایت :علیرضاحسینی سقز
اردوي علمي تفريحي غاركرفتو – آتشكده ي آذر گشسب
شنبه 6 / 4 / 1391 ساعت 17:59 | بازدید : 4928 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

خوشبختانه كلاس درس بيشتر استادهاي رشته ي آموزش معلمي ابتدايي از جذابيت خاصي برخوردار است ولي بدون تعارف كلاس درس دكتر پيروتي با اين اردوهاي علمي تفريحي بسيار جذاب و دلپسند شده و بيشتر دانشجويان رشته ي ما دوست دارند هر ترمي با ايشان درس داشته باشند.

من و همسري در كل سفر كردن را بسيار دوست داريم و تقريباً تمامي شهرهاي داراي جاذبه هاي طبيعي ، تاريخي ، فرهنگي و هنري ايران را از نزديك ديده ام مثلاً شيراز ، اصفهان ، تبريز ، اروميه ، مريوان ، سنندج ، رامسر ، رشت ، تنكابن ، مهاباد ، پيرانشهر ، بانه ، سقز ، بوكان ، تهران ، زنجان ، خوي و....

البته شهرهاي شرقي و جنوبي ايران را فعلاً نتوانسته ايم ببينم ولي اميدوارم در آينده اي نزديك انشالله بتوانيم ايرانگردي اي حسابي داشته باشيم.

راستش اين ديدن هايي را كه داشته ايم با بازديدهايي كه به همراه دكتر پيروتي داشته ايم تفاوت بسياري دارد.دكتر از ريز و درشت ايران آگاه است ، نمي دانم زياد مطالعه مي كند يا زياد سفر مي رود . به هر حال خوشبختانه شيخ طريقت ما والا مي فهمد و والا مي فهماند.

اين بار به همراه دكتر پيروتي و اكيپ دانشجويي و استادخالد اسماعيل زاده مهمان غار شگفت انگيز كرفتو و مجموعه ي باستاني آذرگشسب و درياچه ي افسونگر تكاب بوديم

 

پرده ي اول : غار شگفت انگيز كرفتو  

غار کرفتوی سقز

  گرگ و ميش هم نبود كه از ديار باصفا و زيباي سردشت به مقصد غار شگفت انگيز كرفتو از مسير بانه رهسپار شديم.با روشن شدن اندك هوا همسري گفت: هيچ متوجه شدي كه نم نم باران پاييزي ، اين رحمت الهي ، طراوتي خاص و جلوه اي وي‍‍ژه به درختان ديارمان مي بخشد .صفا وجودم را لبريز كرده بود اما انگار كه اشكهاي هجران سردشت كه بر صورتهاي رنگي درختانش جاري بود را از شوق ديدار شگفتي هاي غار كرفتو و افسونگري هاي درياچه ي آذر گشسب ، حس نمي كردم.چون باور داشتم در كوته زمان به كنار ديار آرزوهايم باز مي گردم و اما او خبر نداشت.

مسير سردشت – بانه را كه ديد مي زديم مدرسه هاي روستاها را در نظر مي گرفتيم و دقت مي كرديم كه آيا مجهز و مناسب هستند يا نه؟ چون اين فكر به ذهنمان خطور كرده بود كه اگر گذر زمان و نصيب مكان و امتياز ارزشيابي اداره ، اين روستاها را نصيبمان كند در چگونه جايي تدريس خواهيم نمود؟ بالاخره آشنايي اجمالي با ساختمان مدارس روستاهايي كه ديده بوديم پيدا كرديم .

زمان در گذر بود و ما در نظر ، به بانه كه رسيديم صبحانه را همانجا بالاتر از پمپ بنزين در زير آلاچيق هايش صرف كرديم.بعداً دوباره همراهان اردو سوار نارنجي رنگ اتوبوس شده و زير باران به راه ادامه دادند.

دكتر پيروتي اينگونه سر سخن را باز كرد : عزيزان دانشجو ، نخستين مقصد ما غاركرفتوست.دنيايي از شگفتي ها ، شگفتي هايي كه شايد تاكنون هرگز مشاهده نكرده باشيد. دنيايي در دل كوه ، دنيايي از رازهاي دوره هايي از تاريخ ما در دل اين غار شگفت انگيز و مرموز نهفته ؛ شما هم لطفاً با چشم تعقل و تفكر مشاهده گر باشيد.

دلمان براي رسيدن به غار كرفتو به تب و تاب افتاده بود ، دكتر آنچنان از شگفتي هاي غاركرفتو سخن مي گفت كه ذهن هر شنونده اي را كنجكاو و مهياي مشاهده مي ساخت.

بالاخره بعد از پيمودن مسيريس طولاني به كوههاي بلند و پر از شگفتي رسيديم. انگار به مريخ رسيده بوديم دنيايي از تازگي ها چشمانمان را نوازش مي كرد.

روبه روي كوهي كه غار در آن قرار داشت ؛ كوهي بلند بود كه بر بلنداي آن سه پيكر شبه انسان ديده مي شد كه به اسم سه دختر معروف بود.انگار آنها نگهبانان و همدم تنهايي غار كرفتو بودند آن زمان كه غار از همنشيني انسان محروم مي ماند.

کوه سه دختر سقز

غار ما را فرا مي خواند ، در كوهپايه اي كه غاركرفتو در آن قرار داشت تنها دو سرويس بهداشتي قرار داشت و ديگر خبري نبود جز هياهو ي شور دانشجويان.

براي رسيدن به دل غار بايد توان پيمودن حدود 200 پله ي سنگي زيبا ، چوبي و آهني دست ساز با حفاظ چوبي را كه همگي نماينگر امروزي بودنشان است داشته باشي.البته داخل غار پلكان هاي كنده كاري شده ي قديمي هم وجود داشت.

بعد از پيمودن حدود 100 پلكان امروزي تازه به ورودي غار مي رسي ؛ همان ورودي غار را كه بپيمايي ، يك اتاقك در سمت چپ توجهت را جلب مي كند وارد اتاقك كه مي شوي انگار برجك ديده بانيست و از آنجا به همه ي اطراف مُشرِف هستي .در سمت راست هم ورودي غار اتاقي بزرگي هست با چشم اندازي وسيع و گسترده به اطراف ، انگار كه آنجا محل تجمع سران و يا نشيمن گاه بزرگان و خانواده شان بوده باشد.

به سوي دل غار به راه افتاديم دكتر گفت : اينجا در دوره هاي زماني مختلف سكونت گاه و يا پناهگاه امني براي انسان ها و به ويژه جنگجويان بوده است . هر چه جلوتر مي رفتيم شگفتي هاي زيادتري تعجب ما را بر مي انگيخت. طاقديس هاي شيري رنگ آهگي ، فرو رفتگي هاي داخل ديواره هاي غار كه نشان از جاي فتيله هاي پيه سوزي ميداد كه براي روشنايي غار و يا نگهداري وسايل از آنها استفاده مي كردند.

به جايي رسيديم با مساحتي بيشتر از جاهاي ديگر ؛ دكتر بر بالاي جايگاهي سنگي رفت و گفت : دانشجويان گرامي ، اينجا سالن اجتماعات غارنشينان بوده و در اينجا تصميم هاي مهمي اتخاذ مي شده است. عزيزان ؛ طبيعت فايده هاي زيادي براي انسان ها و به ويژه انسان هاي نخستين داشته است و غارها به عنوان نخستين سكونت گاه بشر همواره حائل بين تمدن شكار و كشاورزي بوده اند.غار كرفتو هم از اين نخستين سكونت گاه هاي انسان هاي بدوي با قدمت تاريخي چند هزار ساله است. البته شما هم مشاهده كرديد كه غاركرفتو ، غار آبي نيست ولي در بعضي نقاط آن اندكي آب ديده مي شود. يكي از وي‍ژگي هاي غار به عنوان سكونت گاه يا پناهگاه ، متعادل بودن هواي داخل غار در هميشه ي زمان و فصول است .درست است كه انسان هاي بدوي در نظر ما انسان هاي كنوني از امكانات كمتري برخوردار بوده اند ؛ اما مشكلات و بيماري هاي انسان هاي كنوني را هم نداشته اندضمن آنكه بايد به خاطر پي ريزي تمدن از آنها سپاسگزار باشيم.

پس از سخنان گهربار دكتر ، به گشت زني دوباره در غار 4 طبقه ي اعجاب انگيز كرفتو پرداختيم و سپس از پله ها پايين آمده و داخل اتوبوس نارنجي رفتيم.

 

حاشيه ها :

1-       دور شدن از راه اصلي و تأخير در رسيدن

2-       بازسازي جاده ي اصلي و آسفالت نبودن قسمت هايي از جاده ي فرعي

3-       عدم پوشش كامل روشنايي در بعضي نقاط غار و افتادن بعضي دانشجويان در گودالك هاي كف غار

4-       گم شدن آقاي علي حسن زاده در داخل غار و عدم پوشش آنتن موبايل در داخل غار و نگراني بيشتر دانشجويان از وضعيت به وجود آمده

 

 

پرده ي دوم : آتشكده ي آذر گُشَسب

 معبد آناهیتا و آتشکده ی آذر گشسب تکاب

   بعد از مشاهده ي شگفتي هاي غاركرفتو براي مشاهده ي افسونگري هاي درياچه ي كنار آتشكده ي آذر گُشَسب به سوي تكاب به راه افتاديم.دكتر پيروتي به پا خواست و با قامتي افراشته ميان اتوبوس ايستاد و گفت :

جايي كه قرار است مشاهده كنيم و در مورد آن بيشتر بدانيم قبلاً معبد آناهيتا و آتشكده ي بزرگ در ميان چهار آتشكده ي جاويدان و مهم ساسانيان بوده است به نام آتشكده ي آذرگُشَسب كه درياچه اي زيبا در كنار آن قرار گرفته است.اين اثر چهارمين اثرباستاني ايران است كه در سازمان ميراث جهاني به ثبت رسيده و يكي از پايتخت هاي فصلي ايران باستان بوده است.و هم چنين يكي از معبدهاي بزرگ شاهان ، بزرگان و جنگجويان ايران باستان بوده است.منقول است كه خسرو انوشيروان و خسرو پرويز و بهرام گور به اين آتشكده و معبد توجهي ويژه داشته اند به گونه اي كه وقتي بهرام گور مخالفان ايران را در غرب كشور و در قفقاز شكست مي دهد مهم ترين ره آوردهاو غنايم اين فتح را به عنوان هديه با خود به معبد مي آورد و به آنجا هديه مي كند و سربلندي ايران و ايرانيان را از اهورامزدا درخواست مي نمايد.

درسال 624 و همزمان با جنگ بدر وقتي كه رومي ها به ايران يورش مي آورند تمامي معبد را غارت و بيشتر بنا را ويران مي كنند همانگونه كه خداي تبارك و تعالي در سوره ي الروم ،  غلبه ي رومي ها بر ايراني ها را بيان مي فرمايد.

بعد از ورود ارتش بسيار بزرگ و نيرومند اسلام به ايران ، ايراني ها كه از احترام گذاشتن مسلمانان به ديگر پيامبران الهي ، مطلع مي شوند فوراً نام تخت سليمان نبي را بر آتشكده مي گذارند تا بقيه ي بنا و همچنين درياچه از صدمه ي احتمالي اعراب مسلمان در امان بماند و از اين پس بود كه به اين مكان تخت سليمان مي گويند و گرنه هيچ ربطي به حضرت سليمان نبي (ع) ندارد.

البته اين را هم ياد آور بشوم كه سه مكان در دنيا از نظر دانشمندان سلامت حوزه ي نيرودرماني ، مهم و تأثير گذار شناخته شده اند 1- كعبه المعظم   2- آتشكده ي آذرگشسب    3- اهرام ثلاثه ي مصر   كه به اين سه مكان ، اصطلاحاً  مثلث انرژي مثبت مي گويند و منقول است كه در آغاز فصل بهار و همزمان با نوروز از اين سه مكان انرژي مثبت و ويژه متصاعد مي شود.

قبل از اينكه به آتشكده برسيم در فاصله ي چند كيلومتري آن ، يك دهانه ي آتشفشاني وجود دارد كه به كوه زندان معروف است.كه اگر فرصت شد از نزديك به ديدن آن مي رويم البته اگر رفتيم مواظب باشيد كه دهانه ي خيلي عميقي است.

 

تقريباً به دو كيلومتري آتشكده كه نزديك شديم كوه زندان از دور نمايان شد ولي همچنان به مسير ادامه داديم تا به نزديكي در ورودي آتشكده رسيديم.از اتوبوس كه پياده شديم همچنان كه داشتيم پيرامون را ديد مي زديم همسري گفت : اينجا چقدر به برج و باروهاي سلاطين ايوبي و زمان جنگ هاي سلطان صلاح الدين ايوبي با صليبيون شبيه است كه دكتر در پاسخ گفت : هيچ گاه جنگ صليبي به اين مناطق نكشيده شده است و فقط وروديش شبيه ديوارهاي برج و باروي صليبيون است.

 

با ورود به داخل محوطه آتشكده ، سنگهايي را كروكي و اطلاعاتي در باره ي اثر داشت در پيش روي خود ديديم .بعد از خواندن و مشاهده ي آنها به طرف درياچه ي سحرانگيز و زلال كنار آتشكده رسيديم . درياچه اي كه در پاييز هم افسونگري مي كند و زيباست.آب اين درياچه از چشمه هاي زيرزميني موجود در بستر درياچه و بخش ناچيزي از آن هم هنگام بارندگي تأمين مي شود ؛ همين غليان دائمي چشمه هاي زير درياچه است كه باعث صافي و زلالي و زيبايي آبِ آن شده است.افسونگري آب اين درياچه ، تداعي گرِ تكه اي از بركه هاي بهشتي در زمين است.

بعد از درياچه به ساختمان اصليِ آتشكده مي رسي ، جايگاه آتش جاويدان به گونه اي مهندسي طراحي شده است كه تعجب مي كني . دكتر مي گويد : چون كوههاي اطراف اين محل قبلاً آتشفشاني بوده است گازهاي آتشفشاني زير زميني را با كانال كشي هاي مخصوصي به اين طرف هدايت كرده بودند به گونه اي كه با شعله ور سازي دهانه ي كوچك آن ،‌آتشي هميشه جاويدان تا قبل از حمله ي رومي ها در اينجا برقرار بود.

پشت اتاق جايگاه آتش جاويدان ، اتاقي بزرگ بود و هنگامي كه وارد آن شديم دكتر گفت : اينجا محل هدايايي بود كه شاهان ، بزرگان و جنگجويان به رسم هديه ، پيشكش معبد آناهيتا  مي كردند. اتاقهاي ديگري هم بود كه به دليل تاريكي و سردي هوا فقط نگاهي گذرا به آنها انداختيم و رفتيم . البته باقيمانده ي ديوارهاي ساساني با بازوهاي آهنين داربست هاي فلزي نگهداري مي شد و قسمتي از راهرو وردي را نيز بازسازي كرده بودند و موزه اي هم در آن اطراف به چشم مي خورد كه متأسفانه بسته بود اما شكر خدا كه چراغ هاي داخل ِ آن روشن بود و از پشت شيشه ها مؤفق به ديدن داخل موزه گشتيم.

 

حاشيه ها

1-سرگرداني چند ساعته ي ما در اتوبوس و دور زدن ها ي بسيار در جاده هاي سقز – تكاب

2 – نبودن مكاني مناسب براي صرف نهار در تكاب و ناچاراً نيمي از دانشجويان داخل اتوبوس نهار را صرف كردند.آن هم هنگام عصر

3- لغزندگي جاده ي فرعي خاكي و پياده شدن دانشجويان از اتوبوس و هل دادن اتوبوس توسط دانشجويان

4 – رسيدن اتوبوس در نيمه شب و حدود ساعت 4 بامداد به سردشت !

 

 

تشكر

از استاد گرامي جناب آقاي دكتر پيروتي ، استاد خالد اسماعيل زاده ، دكتر رضواني رياست محترم دانشگاه آزاد اسلامي و ديگر دست اندكاراني  كه شرايط اين اردوي ارزشمند را براي ما مهيا كردند و هم چنين از همكاري هاي فعالانه ي كاك كريم رسولي نيا ، همكار و دانشجوي عزيز رشته ي آموزش معلمي در زمان اردو‌ ،  نهايت تشكر و سپاس را داريم.

 

نكته:

                 جاي استاد آذري در كلاس هاي درس رشته ي ما بسيار خالي مي نماياند.



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نظر سنجی

بنظرشماكدام يك ازشهرهاي كردنشين زيربيشترهدف تهاجم فرهنكي قراركرفته است؟

آرشیو مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان kurdnews و آدرس kordstan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را د




آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 5108
:: کل نظرات : 147

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 47

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 6961
:: باردید دیروز : 512
:: بازدید هفته : 7987
:: بازدید ماه : 46931
:: بازدید سال : 2050789
:: بازدید کلی : 5950968